
گفتم نرو...
لبخند زد و رفت
فکر نمیکرد
من مثل خودش بازیگر نیستم...
فک کرد از دیالوگ های لعنتی اش یکی کش رفتم
و خواستم برایش شیرین زبانی کنم
ولی افسوس!
گفتم نرو...
چون حالا که رفته
برایش داستان قلبی سوخته را مینویسم
که خودم نقش اولشم:)
نظرات شما عزیزان:
|